راز فصول
شاخه ها دائم عبادت میكنند
شاخه ها دائم عبادت میكنند
 خالق خود را اطاعت میكنند
 
 قصه ای زیباست ،مرگ و زندگی 
 فصلها آن را حكایت میكنند
 
 مرگ را هر ساله از جان میخرند
 عاشقی ، تا بی نهایت میكنند
 
 در پی هم فصلها در یك صف اند
 نظم را گویی رعایت میكنند
 
 فصل تابستان هوای چشمه هاست
 برگها آنجا طهارت میكنند
 
 هر زمستان شاخه ها بی برگ و بار 
 صبر را گویی حكایت میكنند
 
 چون خزان وقت هبوط برگهاست
 شاخه ها گاهی شكایت میكنند
 
 مهر ،محراب دعا و بندگی است
 عاشقان، آنجا زیارت میكنند
 
 دلبری زیباست ،بانوی بهار
 فصلها بر او حسادت میكنند
 
 شاخه ها با گردش چرخ فصول
 عشـــق را گویی روایت میكنند
       + نوشته شده در جمعه هشتم آبان ۱۳۹۴ ساعت 13:8 توسط مسعود فرمهینی
        |