زیباتر آنچه مانده ز بابا ازآنِ تو

بد ای برادر از من و اعلا از آن تو

این تاس خالی از من و آن کوزه ای که بود

پارینه ی پر ز شهد مصفا از آن تو

یابوی ریسمان گسل میخ کَن ز من

مهمیز کلّه تیز مطّلا از آن تو

آن دیگ لب شکسته صابون پزی زمن

آن چمچه ی حریصه ی حلوا ازآن تو

این قوچ شاخ کج،که زند شاخ ازآن من

غوغای جنگ قوچ و تماشا از آن تو

این اَستر چموش لگد زن از آن من

آن گربه ی مصاحب بابا از آن تو

از صحن خانه تا لب بام ،ازآن من

از بام خانه تا به ثریّا همه از آن تو

( وحشی بافقی )