عرفان
عرفان از "عرف" است و به معنی شناخت و
شناختن میباشد. در اصطلاح حكما و عرفا عبارت
است.ازشناخت و
معرفت قلبی كه از راه كشف و شهود، نه بحث واستدلال، حاصل میشود.
در
تعریفی جامع و جهانشمول به مفهوم شناختی «رازگونه و نهانی» خمیرمایه افکار بلند
و آداب تاثیرگذاریست
برای یافتن و پیوستن به حقیقت از
طریق شهود ، تجربه درونی و حال
یعنی عارف بر اثر تصفیه باطن و سیر و سلوك به
خدا و اسما و صفات او معرفت و شناخت مشهودی پیدا میكند. مصداق حقیقت در عرفان الهی وجود خداست. عرفان شناختی حقیقت گرایانه
و تلاشی عمل گرایانه
فراتر از واقع گرایی حسی - عقلی و آرمانگرایی است.
همچنین
گفته میشود عرفان شناخت قلبی است که از طریق کشف و شهود، نه بحث و استدلال حاصل
میشود و آن را علم وجدانی هم میخوانند.
کسی را که واجد مقام عرفان است عارف گویند.
درعرفانهای
منتسب به ادیان حقیقت وجود خداست و رسیدن به او غالباً از طریق زهد (و جذبه) می باشد.
عرفان دارای دو بخش است: نظری و عملی.
عرفان نظری به تفسیر هستی میپردازد، یعنی به تفسیر خدا و جهان و
انسان.
عرفان عملی عهده دار پرورش كمال انسان است. این بخش از عرفان علم سیر و
سلوك نامیده میشود.
عارف سالک با دل،عشق ،وجان به سوی مقصد ومقصود
که خدا وحقیقت است طی طریق می نمایدبرای انکه به قله ی انسانیت برسد .
اهل معرفت و عرفان با شناخت خود وخدا سعی دارد
مسیر سیر الی الله را طی کرده و هدف او یک چیزاست و ان هم رضایت و خشنودی خداوند
مراحلی را که عارف در عــرفان شـرق طی مینماید،بدین
شرح است.
1= مرحله
طلب 2= مرحله عشق 3= مرحله معرفت 4= مرحله استغنا
5= مرحله توحید 6= مرحله
حیرت 7= مرحله ی فنا
در
اسلام نيز آيات گوناگون در قرآن زهد و پارسايي و بياعتنايي به امور دنيوي را مايه
خشنودي خدا از بنده وسبب وصول او به مراتب و مقامات برتر و نزديكي به پروردگار
شمرده است.
حکیم ابن سینا در تعریف عارف چنین میگوید:
آنکه
از تنعم دنیا، رو گرداندهاست زاهد نامیده
می شود.
آنکه
بر انجام عبادات از قبیل نماز و روزه و غیره مواظبت دارد به نام عابد خوانده می شود.
و آنکه ضمیر خود را از توجه به غیر حق باز داشته
و متوجه عالم قدس کرده تا نور حق بدان بتابد به نام عارف شناخته می شود. البته گاهی دوتا از این عناوین یا هر سه در یک نفر جمع می شود.
هدف عارف
عارف،
حق(خدا)را می خواهدنه چیزی غیرحق،و
هیچ چیزی را بر معرفت حق ترجیح نمیدهد،و عبادتش برای حق، تنها به خاطر این است
که او شایسته عبادت است، و بدان جهت است که عبادت رابطه ای است شریف،
نه به خاطر
میل و طمع در چیزی یا ترس از چیزی.
پس،
هدف و انگیزه عارف در عبادت، دو چیز است:
- شایستگی ذاتی معبود، برای عبادت
- شایستگی خود عمل عبادت