بیا تا جهان را بـه بد نـسپـریم

به کوشش همه دستِ نیکی بَریم

نباشد همی نیک و بد پایدار

 همـان به که نیکی بود یادگار

همـان گنجِ دنـیا و کاخِ بلنـد

نخواهد بُدن مر تـو را سودمند

سخن مانَد از تو همی یادگار

 سخن را چنین خوار مایه مدار

فریـدونِ فرّخ فرشتـه نـبود

ز مُشک و ز عَنبر سرشته نبود

به داد و دهِش یافت این نیکویی

تو داد و دهِش کن فریدون تویی

(حکیم ابوالقاسم فردوسی)