خود را به خدا بسپار

خود را به خدا بسپار، وقتی که دلت تنگ است
وقتی که صداقتها ، آلوده به صد رنگ است

خود را به خدا بسپار، چون اوست که بی رنگ است
چون وادی عشق است او، چون دور ز نیرنگ است

خود را به خدا بسپار ، آن لحظه که تنهایی
آن لحظه که دل دارد ،از تو طلب یاری

خود را به خدا بسپار ، همراه سراسر اوست
دیگر تو چه میخواهی بهر طلبت از دوست

خود را به خدا بسپار، آن لحظه که گریانی
آن لحظه که از غمها ، بی تابی و حیرانی

خود را به خدا بسپار، چون اوست نوازشگر
چون ناز تو میخواهد ، او را ز درون بنگر

خود را به خدا بسپار ، وقتی که تنت سرد است
وقتی که دل از دنیا ، آمیخته ی درد است

بهمن میرزایی

سوره التغابن(قرآن کریم )

سوره التغابن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

بنام خداوند بخشنده مهربان

1-ُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۖ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ ۖ وَهُوَ عَلَىٰكُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است براى خدا تسبیح مى گویند; مالکیّت و حاکمیت و ستایش مخصوص اوست; و او بر همه چیز تواناست

2-هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ فَمِنكُمْ كَافِرٌ وَمِنكُم مُّؤْمِنٌ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ او کسى است که شما را آفرید (و به شما آزادى و اختیار داد); گروهى از شما کافرید و گروهى مؤمن; و خداوند به آنچه انجام مى دهید بیناست

3-خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ ۖ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ  آسمانها و زمین را بحق آفرید; و شما را (در عالم جنین) تصویر کرد، و صورتى نیکو بخشید; و بازگشت (همه) به سوى اوست

4-عْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ۚ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ آنچه را درآسمانها و زمین است مى داند، و از آنچه پنهان یا آشکار مى کنید باخبر است; و خداوند از آنچه در درون سینه هاست آگاه است

5-أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَبْلُ فَذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ آیا خبر کسانى که پیش از این کافر شدند به شما نرسیده است؟! (آرى) آنها کیفر کار خود را چشیدند; و عذاب دردناکى براى آنهاست

6-ذَٰلِكَ بِأَنَّهُ كَانَت تَّأْتِيهِمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالُواأَبَشَرٌ يَهْدُونَنَا فَكَفَرُوا وَتَوَلَّوا ۚ وَّاسْتَغْنَى اللَّهُ ۚوَاللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٌ این بخاطر آن است که پیامبران آنها (پیوسته) با دلایل روشن به سراغشان مى آمدند، ولى آنها (از روى کبر و غرور) گفتند: «آیا انسان هایى (مثل ما) مى خواهند ما را هدایت کنند؟!» از این رو کافر شدند و روى برگرداندند; و خداوند (از ایمان و طاعتشان) بى نیاز بود، و خدا غنى و شایسته ستایش است.

7-زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَن لَّن يُبْعَثُوا ۚ قُلْ بَلَىٰ وَرَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ ۚ وَذَٰلِكَ عَلَىاللَّهِ يَسِيرٌ کافران پنداشتند که هرگز برانگیخته نمى شوند، بگو: «آرى به پروردگارم سوگند که همه شما (در قیامت) برانگیخته خواهید شد، پس به آنچه عمل مى کردید خبر داده مى شوید، و این براى خدا آسان است.

8-فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنزَلْنَا ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ حال که چنین است، به خدا و پیامبرش و نورى که نازل کرده ایم ایمان بیاورید; و (بدانید) خدا به آنچه انجام مى دهید آگاه است.

9-يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ۖ ذَٰلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ ۗ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ این در زمانى خواهد بود که همه شما را در روز اجتماع [= روز رستاخیز ] گردآورى مى کند; آن روز، روز احساس خسارت و پشیمانى است! و هر کس به خدا ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد، گناهان او را مى بخشد واو را در باغهایى بهشتى که نهرها از پاى درختانش جارى است وارد مى کند، جاودانه در آن مى مانند; و این پیروزى بزرگ است

10-وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ خَالِدِينَ فِيهَا ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ امّا کسانى که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند اهل دوزخند، جاودانه در آن مى مانند، و چه بد سرانجامى است                                 11-مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ ۚ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ  هیچ مصیبتى رخ نمى دهد مگر به اذن خدا! و هر کس به خدا ایمان آورد، خداوند قلبش را هدایت مى کند;و خدا به هرچیز داناست.

12-وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ۚ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ  اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید پیامبر را; و اگر روى گردان شوید، پیامبر ما جز ابلاغ آشکار وظیفه اى ندارد.

13-اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَخداوند کسى است که هیچ معبودى جز او نیست، و مؤمنان باید فقط بر خدا توکّل کنند.

14-يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ ۚ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُواوَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌاى کسانى که ایمان آورده اید! بعضى از همسران و فرزندانتان دشمن شما هستند، از آنها بر حذر باشید; و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و ببخشید، (خدا شما را مى بخشد); چرا که خداوند آمرزنده و مهربان است.

 15-إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ ۚ وَاللَّهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ  اموال و فرزندانتان فقط وسیله آزمایش شما هستند; و خداست که پاداش عظیم نزد اوست

16-فَاتَّقُوااللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنفِقُوا خَيْرًالِّأَنفُسِكُمْ ۗ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ پس تا مى توانید تقواى الهى پیشه کنید و گوش فرا دهید و اطاعت نمایید و انفاق کنید که براى شما بهتر است; و کسانى که از بخل و حرص خویشتن مصون بمانند رستگارانند.

17-إِن تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۚ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ  اگر به خدا قرض الحسنه دهید (و در راه او انفاق کنید)، آن را براى شما مضاعف مى سازد و شما را مى بخشد; و خداوند قدردان و داراى حلم است               

18-عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ او داناى پنهان و آشکار و توانا و حکیم است.

ﭘﺴﺮﻡ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺯﺩﯼ ﻧﮑﻦ

دكتر خالد حسینی در قسمتی از کتاب بادبادک باز آورده است که

ﻣﺮﺩ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺩﺭ ﮔﻮﺵ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺑﻠﻮﻍ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺪ ﭼﻨﯿﻦ ﻧﺠﻮﺍ ﮐﺮﺩ :

ﭘﺴﺮﻡ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺯﺩﯼ ﻧﮑﻦ  

ﭘﺴﺮ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﻭ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ،

ﺑﺪﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺳﺖ ﮐﺞ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ...

ﭘﺪﺭ ﺑﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ:

ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭﻭﻍ ﻧﮕﻮ،

ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﮔﻔﺘﯽ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ،

ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧﮑﻦ،

ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ،

ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻧﮑﻦ،

ﺍﮔﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﺤﺒﺖ ﺭﺍﺩﺯﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ،

ﻧﺎﺣﻖ ﻧﮕﻮ،

ﺍﮔﺮ ﮔﻔﺘﯽ ﺣﻖ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ،

تقلب نكن،

اگر كردی انصاف را دزدیده ای،

ﺑﯽ ﺣﯿﺎﯾﯽ ﻧﮑﻦ،

ﺍﮔﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﺷﺮﺍﻓﺖ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ ...

ﭘﺲ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻓﻘﻂ ﺩﺯﺩﯼ ﻧﮑﻦ!

 بادبادک باز  
نویسنده : دكتر خالد حسینی

پند سعدی(خدا ترس را بر رعيت گمار)

چراغي که بيوه زني برفروخت

بسي ديده باشي که شهري بسوخت

ازان بهره ورتر در آفاق نيست

که در ملکراني بانصاف زيست

چو نوبت رسد زين جهان غربتش

ترحم فرستند بر تربتش

بدو نيک مردم چو مي بگذرند

همان به که نامت به نيکي برند

خدا ترس را بر رعيت گمار

که معمار ملک است پرهيزگار

بد انديش تست آن و خونخوار خلق

که نفع تو جويد در آزار خلق

رياست به دست کساني خطاست

که از دستشان دستها برخداست

نکو کار پرور نبيند بدي

چو بد پروري خصم خون خودي

مکافات موذي به مالش مکن

که بيخش برآورد بايد ز بن

مکن صبر بر عامل ظلم دوست

چه از فربهي بايدش کند پوست

سر گرگ بايد هم اول بريد

نه چون گوسفندان مردم دريد

ادامه نوشته

آیاﻣﺸﮑﻞ ﻣﺎ ﺩﺭﻓﻬﻢ ﺯﻧﺪﮔﯿﺴﺖ؟

لذت بردن را یادمان ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ !
از گرما می نالیم. از سرما فرار می کنیم.
در جمع، از شلوغی کلافه می شویم و در خلوت، از تنهایی بغض می کنیم.
تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بی حوصلگی، تقصير غروب جمعه است و بس!
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ: ﻣﺪﺭﺳﻪ، ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ،ﮐﺎﺭ...
ﺣﺘﯽ ﺩﺭﺳﻔﺮﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺬﺕ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ!
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ
آیاﻣﺸﮑﻞ ﻣﺎ ﺩﺭﻓﻬﻢ ﺯﻧﺪﮔﯿﺴﺖ؟

زندگي يعني چه؟

زندگي يعني چه؟ يعني آرزو كم داشتن
چون قناعت پيشگان روح مكرم داشتن
جامه ي زيبا بر اندام شرف آراستن
غير لفظ آدمي معناي آدم داشتن
قطره ي اشكي به شبهاي عبادت ريختن
بر نگين گونه ها الماس شبنم داشتن
نيمشب ها گردشي مستانه در باغ نياز
پاكي عيسي گزيدن عطر مريم داشتن
با صفاي دل ستردن اشك بي تاب يتيم
در مقام كعبه چشمي هم به زمزم داشتن
تا برآيد عطر مستي از دل جام نشاط
در گلاب شادماني شربت غم داشتن
مهتر رمز بزرگي در بشر داني كه چيست
مردم محتاج را بر خود مقدم داشتن
مهلت ما اندک است وعمر ما بسیار نیست
در چنین فرصت مرا با زندگی پیکار نیست
سهم ما چون دامنی گل نیست در گلزار عمر
یار بسیار است اما مهلت دیدار نیست
آب و رنگ زندگی زیباست در قصر خیال
جلوه این نقش جز بر پرده ی پندار نیست
با نسیم عشق باغ زندگی را تازه دار
ورنه کار روزگار کهنه جز تکرار نیست
 

مهدی سهیلی

جور دیگر باشم

 یاد من باشد فردا دم صبح
جور دیگر باشم
بد نگویم به هوا،  آب ، زمین
مهربان باشم،  با مردم شهر
و فراموش کنم،  هر چه گذشت
خانه ی دل،  بتکانم ازغم
و به دستمالی از جنس گذشت ،
بزدایم دیگر،تار کدورت، از دل
مشت را باز کنم، تا که دستی گردد
و به لبخندی خوش
دست در دست زمان بگذارم

یاد من باشد فردا دم صبح
به نسیم از سر صدق، سلامی بدهم
و به انگشت نخی خواهم بست
تا فراموش، نگردد فردا
زندگی شیرین است، زندگی باید کرد
گرچه دیر است ولی
کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم ،شاید
به سلامت ز سفر برگردد
بذر امید بکارم، در دل
لحظه را در یابم
من به بازار محبت بروم فردا صبح
مهربانی  خودم، عرضه کنم
یک بغل عشق از آنجا بخرم

یاد من باشد فردا حتما
به سلامی، دل همسایه ی خود شاد کنم
بگذرم از سر تقصیر رفیق ، بنشینم دم در
چشم بر کوچه بدوزم با شوق
تا که شاید برسد همسفری ، ببرد این دل مارا با خود
و بدانم دیگر قهر هم چیز بدیست

یاد من باشد فردا حتما
باور این را بکنم، که دگر فرصت نیست
و بدانم که اگر دیر کنم ،مهلتی نیست مرا
و بدانم که شبی خواهم رفت
و شبی هست، که نیست، پس از آن فردایی

یاد من باشد
باز اگر فردا، غفلت کردم
آخرین لحظه ی از فردا شب ،
من به خود باز بگویم
این را
مهربان باشم با مردم شهر
و فراموش کنم هر چه گذشت......ـ

فریدون مشیری

معراج به سوي واحد

انسان در معراج به سوي واحد بايد از معدن و نبات و حيوان و ديو و شيطان و فرشتگان و كروبيان بگذرد و اگر در منزلي بايستد ، آفرينش را از دريچه همان منزل بيند و از همان سخن گويد كه با نگاه واقفان در منازل ديگر متفاوت است.

استاد الهی قمشه ای

وای بر من اگر قدر ندانم

سر تا پایم را خلاصه کنند می شوم مشتی خاک
که ممکن بود خشتی  باشد در دیوار یک خانه
یا سنگی در دامان یک کوه
یا قدری سنگ ریزه در انتهای یک اقیانوس
شاید خاکی از گلدان‌ یا حتی غباری بر پنجره
اما مرا از این میان برگزیدند !
برای نهایت برای شرافت برای انسانیت
و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای  ؟
 نفس کشیدن، دیدن، شنیدن ،فهمیدن
و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید
من منتخب گشته ام برای ؟
قرب، رجعت، سعادت
من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده به!؟
انتخاب ،تغییر ،شوریدن ومحبت
وای بر من اگر قدر ندانم

مناجات

 

مناجات

بارالها…
از كوی تو بیرون نشود
پای خیالم
نكند فرق به حالم چه برانی، چه بخوانی…
چه به اوجم برسانی
چه به خاكم بكشانی…
نه من آنم كه برنجم نه تو آنی كه برانی..
نه من آنم كه ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی كه گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد…
نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
كس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی
باز كن در كه جز این خانه مرا نیست پناهی

خواجه عبدالله انصاری

راز فصول

شاخه ها دائم عبادت میكنند

شاخه ها دائم عبادت میكنند
خالق خود را اطاعت میكنند

قصه ای زیباست ،مرگ و زندگی
فصلها آن را حكایت میكنند

مرگ را هر ساله از جان میخرند
عاشقی ، تا بی نهایت میكنند

در پی هم فصلها در یك صف اند
نظم را گویی رعایت میكنند

فصل تابستان هوای چشمه هاست
برگها آنجا طهارت میكنند

هر زمستان شاخه ها بی برگ و بار
صبر را گویی حكایت میكنند

چون خزان وقت هبوط برگهاست
شاخه ها گاهی شكایت میكنند

مهر ،محراب دعا و بندگی است
عاشقان، آنجا زیارت میكنند

دلبری زیباست ،بانوی بهار
فصلها بر او حسادت میكنند

شاخه ها با گردش چرخ فصول
عشـــق را گویی روایت میكنند

احمق شناسی

احمق شناسی

کسی که درباره ی پول و دستمزدش زیاد اصرار نمی کند و خیال می کند دیگران انصاف دارند ، احمق نیست، مناعت طبع دارد.

کسی که به موقع می آید و برای با کلاس بودن ، عده ای را منتظر نمیگذارد

احمق نیست، منظم و محترم است.

کسی که به دیگران احترام می کند و آنها را به خانه اش راه میدهد و صمیمانه و دوستانه رفتار می کند احمق نیست، متواضع و مهربان است.

کسی که برای حل مشکلات دیگران به آنها پول قرض می دهد یا ضامن وام آنها میشود و به دروغ نمیگوید که ندارم و گرفتارم

احمق نیست، کریم و جوانمرد است.

کسی که از معایب و کاستی های دیگران در میگذرد و بدیها را نادیده میگیرد،

احمق نیست، شزیف است.

کسی که در مقابل بی ادبی و بی شخصیتی دیگران با تواضع و محترمانه صحبت می کند و مانند آنها توهین و بددهنی نمی کند،

احمق نیست، مودب و با شخصیت است ...

"انسان بودن هزینه ی سنگینی دارد"

پند عارف

آنچه معاویه و یزید بالفعل داشتند ما بالقوه داریم

خیلی به خود مغرور نشویم

اینطور نیست که آنها از جهنم آمده باشند و ما از بهشت

به خدا پناه ببریم

آیت الله بهجت