بالاترین ذکر

علم هنگامی در رفتار ما اثر دارد که در ذهن ما حضور داشته باشد و نسبت به آن آگاهي داشته باشيم. ما چيزهای بسیاری را ميدانيم، اما گاه توجه به چيزهاي ديگر آن چنان ما را مشغول کرده است که انگار نمیدانیم. همه ما معتقديم که خداي متعال حضور دارد و همه ما را ميبيند و نه تنها ما را ميبيند بلکه به راز دل همه ما هم آگاه است؛ يعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْينِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ.همه ما اينها را ميدانيم، اما در شبانه روز چند دقيقه به اين مسئله توجه داريم؟ مسايل زندگي آن قدر ذهن ما را مشغول ميکند که از دانستههایمان غفلت ميکنيم و آن علم بياثر میشود
قرآن نیز وقتي ميفرمايد: وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ دلیل آن را غفلت معرفی میکند؛ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ.در آیه 26 از سوره صاد نیز میفرماید: وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يوْمَ الْحِسَابِ. نمیفرماید علت اینکه کسانی جهنمي شدند این بود که قیامت را انکار کردند. میفرماید: بِمَا نَسُوا يوْمَ الْحِسَابِ؛ ميدانستند اما مثل اینکه نميدانستند؛ فراموش کردند. اگر از کسی که چیزی را فراموش کرده است، درباره آن مسئله بپرسند، به ياد ميآورد و پاسخ میگوید؛ جوابش هم درست است. اما وقتي توجه ندارد، مثل این است که نميداند و تأثيري در رفتارش ندارد.
گزيدهاي از سخنان حضرت آيتالله مصباحيزدي
منبع سایت حضرت آيتالله مصباحيزدي
ريشه همه مفاسد
از نظر قرآن کريم ريشه همه مفاسد اخلاقي به يک چيز برميگردد و در مقابل ريشه مبارزه با مفاسد اخلاقي و معالجه آنها نيز يک چيز است. خداوند در آيه 179 سوره اعراف ميفرمايد: وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ؛ ما بسياري از جنيان و انسيان را براي جهنم پديد آورديم. لام در جمله «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ» براي غايت است و به اين معناست که ما بسياري از جنيان و انسانها را پديد آورديم که نهايت سيرشان جهنم خواهد بود. اينها کساني هستند که نيروي عقلاني، تفکر و فهم صحيح به آنها داده شده، اما از آن استفاده نميکنند. به آنها چشم داده شده که با آن حقايق را ببينند و از آن استفاده کنند، اما در راه صحيح آنها را به کار نميگيرند. گوشهايي به آنها داديم که با آن حقايق را بشنوند و از آن استفاده کنند، ولي از آن بهره نميبرند. نهايت کار چنين کساني عذاب ابدي است. اينها همانند چهارپايانند. البته چهارپايان به جهنم نميروند، ولي انسان است که اگر چهارپاوار شد به جهنم ميرود. چهارپايان از آنجا که عقل ندارند، تکليف نيز ندارند. خدا چشم و گوشي به ما داده است که با آن حقايق را درک کنيم، اما حيوانات اينها ندارند. وقتي ما فقط امور حسي ظاهري را بينيم، همانند حيوانات ميشويم. سپس ميفرمايد: أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ؛ ريشه اينکه اينها همانند چهارپايان و مستحق جهنم شدند، اين است که غفلت داشتند. روز قيامت نيز به آنها ميگويند: لَقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ؛ وقتي انسان عذابهاي آخرت را ميبيند به او ميگويند: اين همان چيزي است که ما بيان کرديم و حجت را برايت تمام کرديم، ولي تو در پرده غفلت بودي. اکنون آن پرده را از جلوي چشمانت برداشتيم و چشمت تيزبين است، ببين!
گزيدهاي از سخنان حضرت آيتالله مصباحيزدي
منبع سایت حضرت آيتالله مصباحيزدي
مراد از عبادت و بندگى چيست؟
روشن است كه مراد از بندگى، رفتار و كردار و گفتار و عقايدى است كه مطلوب خداوند است و اين، همان است كه در اخلاقيات اسلامى مورد نظر است. اخلاق اسلامى بهمعناى عام، شامل حالات، ملكات، رفتار و كردار درونى و بيرونى است و بندگى و طاعت خداوند نيز وقتى صورت مىگيرد كه انسان از درون و برون صبغه الهى پيدا كند. بنابراين، اخلاق الهى و عبادت و بندگى مرادف هم هستند .
کتاب فلسفه ی اخلاق اثر:غرویان صفحه ی 18
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
وز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت میگردد جهان بر مردمان سختکوش
وان گهم در داد جامی کز فروغش بر فلک
زهره در رقص آمد و بربط زنان میگفت نوش
با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام
نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
گوش کن پند ای پسر وز بهر دنیا غم مخور
گفتمت چون در حدیثی گر توانی داشت هوش
در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنید
زان که آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش
بر بساط نکته دانان خودفروشی شرط نیست
یا سخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش
ساقیا می ده که رندیهای حافظ فهم کرد
آصف صاحب قران جرم بخش عیب پوش
حافظ
دنيا همانند شمشير دولب است؛ هم ميتواند وسيلهاي براي سعادت ما باشد، هم وسيلهاي براي سقوط؛ سقوط و سعادتي که حد و مرزي ندارد. اگر انسان با دنیا معامله صحيح و خداپسندی داشته باشد، اگر به گونهای با دنیا ارتباط داشته باشد که خداوند دنيا را براي آن خلق کرده است، آن قدر ترقي ميکند که هيچ منجم و رياضيداني نمیتواند آن را به حساب بیاورد، و البته سقوطش نیز همينگونه است. امروز در دنيا و حتی برخی کشورهاي اسلامي کسانی ديده ميشوند که از هر سگ و کفتاري بدترند. سقوط اینها قابل اندازهگیری نیست و با هيچ عددي نميشود پستي اينها را نشان داد. معجزه خلقت، وجود انسان است؛ خداوند چه چيزي آفريده است؟! اين جنس دو پا تا کجا ميتواند ترقي کند، و تا چه حد ميتواند تنزل کند! اختيارش در دست خودش است.
شاید برخی خیال کنند که اهل دنيا کسانی هستند که به نعمتهای دنیا متنعماند، در صورتي که اينگونه نيست. منظور از اهل دنیا کساني است که هدفشان دنيا شده است، اگرچه به دنیا نرسند. ممکن است کسی تهيدست، بدبخت و بيچاره باشد ولي از اهل دنيا به شمار رود. اهل دنیا کسانی هستند که غير از لذت دنيا چیزی نميخواهند. حتی ممکن است به آن نرسند، ولی از آنجایی که نگاهشان به دنيا نگاه اصيل و استقلالي است، اهل دنیا هستند. همچنین ممکن است کساني متنعم در نعمتهاي دنيا باشند و در عین حال مقامات عالي آخرتي نیز داشته باشند. حضرت سليمان یک نمونه از آنهاست. قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَّا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِّنْ بَعْدِي؛[4] خداوند میفرماید: سلیمان گفت: خدايا به من سلطنتي بده که نظيرش در عالم وجود نداشته باشد. خدا اين سلطنت را به او داد و همه چیز، جن، انس، باد و باران در اختيارش بود. اين در دنيا؛ در آخرت نیز يکي از انبياي الهي است و از بزرگترين مقامات اخروي هم بهرهمند است.
گزيدهاي از سخنان حضرت آيتالله مصباحيزدي
منبع سایت حضرت آيتالله مصباحيزدي