در اوايل قرن شانزدهم ميلادي در دهكده اي نزديك شهر استرتفورد در ايالت واريك انگلستان زارعي موسوم به ريچارد شكسپير زندگي ميكرد. يكي از پسران او به نام « جان » در حدود سال 1551 به شهر استرتفورد آمد و در آنجا به شغل پوست فروشي پرداخت و « ماري آردن » دختر يك كشاورز ثروتمند را به همسري برگزيد . ماري در ۲۳ آوریل سال  ۱۵۶۴پسري به دنيا آورد و نامش را  ويليام  گذاشت .

اين كودك به تدريج پسري فعال شوخ و شيطان شد به مدرسه رفت و مقداري لاتين و يوناني فرا گرفت . ولي به علت كسادي شغل پدرش ناچار شد براي امرار معاش مدرسه را ترك كند و شغلي براي خود برگزيند

موقعي كه هجده ساله بود با دختري بيست و پنج ساله به نام « آن هثوي » ازدواج کرد. و به زودي صاحب سه فرزند شدند.

 از آن زمان زندگي پر حادثه شكسپير آغاز شد . به لندن رفت تا موفقيت بيشتري كسب كند و بعدا بتواند زندگي مرفه تري براي خانواده خود فراهم نمايد.

پس از ورود به لندن به سراغ تماشاخانه هاي مختلف رفت و در آنجا به حفاظت اسب هاي مشتريان مشغول شد ولي كم كم به درون تماشاخانه راه يافت و به تصحيح نمايشنامه هاي ناتمام پرداخت و كمي بعد روي صحنه تئاتر آمد و نقشهايي را ايفا كرد. بعدا وظايف ديگر پشت صحنه را به عهده گرفت .

در آن دوره هنرپيشگي و نمايشنامه نويسي حرفه اي محترم و محبوب تلقي نميشد و طبقه متوسط كه تحت تاثير تلقينات مذهبي قرار داشتند آن را مخالف شئون خويش ميدانستند. تنها طبقه اعيان و طبقات فقير بودند كه به نمايش و تماشاخانه علاقه نشان ميدادند.

شكسپير بزودي موفقيت مادي و معنوي به دست آورد و سرانجام در مالكيت تماشاخانه سهيم شد.

ويليام شكسپير را بزرگترين نمايشنامه نويس در زبان انگليسي دانسته اند. به همان درجه كه سعدي حافظ و فردوسي مظهر تفـكر و زبان و ادبيات ايرانيان هستـند و گفته هاي آنان زبانزد خاص و عام است شكسپير هم در تمدن انگلستان مقامي بسيار ارجمند دارد.

حتي جملات و گفته هاي او به صورت كلمات قصار و ضرب المثل در گفتگوهاي روزمره به گوش ميرسد بدون اين كه گوينده يا شنونده از منبع حقيقي آن آگاه باشد.

ویلیام شکسپیر در روز ۲۳ آوریل ۱۶۱۶ میلادی در پنجاه و دوسالگی درگذشت.

مهم‌ترین آثاراو عبارتند از

اُتللو- مکبث - هملت - ژولیوس سزار- رومئو و ژولیت - شاه لیر

 تاجر ونیزی - رویای شب نیمه تابستان - هیاهوی بسیار برای هیچ -

کمدی اشتباهات - حکایت زمستان -  دو نجیب‌زاده ورونایی طوفان

-  کینگ جان - رام کردن زن سرکش – و........

جمله ای از شکسپیر

تلاش کن چيزی را که دوست داری  بدست آوری

‌‌و اگرنه

مجبوری چيزی را که به دست می آوری دوست داشته باشی